Tuesday, April 16, 2013

MBR: آذر کیانی:پلاژ مردگان شاد


Azar Kianiآذرکیانی


 از کتاب:"پلاژ مردگان شاد"
نشر اشاره ۱۳۹۲
------------------------------------------

زندگي يعني همين
--------------------------


پيشاني ام را برمي دارم
روي ميز مي گذارم
چين هايش را مي شمارم
و به پشت سرم مي چسبانم.

زندگي يعني همين.
همين ابرها
كه اين موجودات اثيري را
در آسمان اين شهر نقاشي كرده اند
و حالا در عينك من غرق اند
ساعتي ديگر خواهند رفت
و باران نيز
كه به شكل باور من است.

بعد اين شهر مي ماند
و من
وخواهشي شفاف
كه دست نوشته هايم را
در قطره اي اشك غسل خواهد داد.

...
فكر كنم اگر تصميم قطعي دارم
كه زندگي يعني همين،
دكور عوالم ام را عوض كنم.

براي اين كار به مرز روز مي روم
و كلي ناشناخته براي جهان لختم بر مي دارم.

بعد در واپسين كلام شعرم
چشم هايم را سفيد مي كنم
و شقيقه هايم را
بي هيچ جنبشي
به ناشناخته ها مي چسبانم.

تازه ها مي آيند
مي شوم.

پيشاني ام اتو شده
سرم يك وري روي ميز
و نگاه مي كنم
به شعري كه
تازه مي رقصد.
از کتاب"پلاژ مردگان شاد"نشر اشاره
------------------------------------------

زندگي يعني همين
--------------------------


پيشاني ام را برمي دارم
روي ميز مي گذارم
چين هايش را مي شمارم
و به پشت سرم مي چسبانم.

زندگي يعني همين.
همين ابرها
كه اين موجودات اثيري را
در آسمان اين شهر نقاشي كرده اند
و حالا در عينك من غرق اند
ساعتي ديگر خواهند رفت
و باران نيز
كه به شكل باور من است.

بعد اين شهر مي ماند
و من 
وخواهشي شفاف
كه دست نوشته هايم را
در قطره اي اشك غسل خواهد داد.

...
فكر كنم اگر تصميم قطعي دارم
كه زندگي يعني همين،
دكور عوالم ام را عوض كنم.

براي اين كار به مرز روز مي روم
و كلي ناشناخته براي جهان لختم بر مي دارم.

بعد در واپسين كلام شعرم
چشم هايم را سفيد مي كنم
و شقيقه هايم را
بي هيچ جنبشي
به ناشناخته ها مي چسبانم.

تازه ها مي آيند
  مي شوم.

پيشاني ام اتو شده
سرم يك وري روي ميز
و نگاه مي كنم
به شعري كه 
   تازه مي رقصد.

Wednesday, November 7, 2012

MOJ LIBRARYکتابخانه موج

 فرامرز سلیمانی:خط ها و نقطه ها ،باشگاه ادبیات،باز نشر چهارم  ١٣٩١/٢٠١٢ 
هوشنگ چالنگی : ابی ملحوظ
زنگوله تنبل ،نشر سالی ١٣٨٣
محمد علی شکیبایی :به دریا دست نمی زنم تا   تو بیایی ١٣٩١،کتاب شعر و سی دی 
منصور خورشیدی :آبی ناگهان،نشر الکترونیک  
آرش اله وردی :کتاب خون ،باشگاه ادبیات ١٣٩١...
رسول یونان:مواظب باش مورچه ها می آیند ،نشر امرود چ سوم ١٣٩١
عیدی نعمتی :چقدر سوراخ روی این دیوار است ،کیو،تورنتو ٢٠٠٨
عیدی نعمتی :صمیمیت های غارت شده ،زاگرس ٢٠١٢ 
پونه ندایی :پس از بیداری تاریکی را گم کردیم ،نشر امرود ١٣٩١
ها نا مهر:ادویه برای گوش های تلخ ، مروارید ١٣٩٠
محمود معتقدی:گزینه اشعا ر مروارید ١٣٩١
-:ابرها خاموشند ، اردی بهشت ١٣٩١ 
-: از پاره های دوست داشتن ،افراز ١٣٩١
-: به گوزنهای تشنه چیزی نگو ،نشر امرود ١٣٩١ 
عبدالکریم لجمیری:باران به نقره ها ،نشر الیما،ایذه ٣٩٠ا 
احمد رضا قایخلو:مواجهه،نشر آهو ١٣٦٨
فرهاد عابدینی :پژواک سرودن ،نشر ثالث ١٣٨٦
علیرضا صدفی آتش :سرو کاشمر ،آیدین ؟
مسعود شیرمحمد جماعت:رازهای در به در ،روشن مهر ١٣٩٠
نسرین رنجبرایرانی:داستان یک روز ،گردون ٢٠١٢/١٣٩١ 
حسین شرنگ:ژنده خانه کتاب شمسی ،باران ٢٠١٢/١٣٩١
مرتضا میرافتابی:مزه ی آفتاب ، سیمرغ ،٢٠٠٠/١٣٧٩
-شعر های خیابانی و بچه های خیابانی ،سیمرغ ٢٠٠٠٧/١٣٨٨
- نعره می کشم ،سیمرغ،٢٠١١/١٣٩٠
- امپرتوری مگس ها ، سیمرغ ٢٠١١/١٣٩٠
H SHARANG,K BERAHMANDI ET AL:TRAVERSEE DES FEUX
H SHARANG,K BERAHMANDI ET AL:LE MEME A L'ECART
Mark Tavakoli:The Dead Man Is Alive,Rose Dog Books 2009
Massoud Noghrekar:The Jesus of Golden Cemetery ,Publish America2010
-Arya Minu-Sepehr:We Heard the Heavens Then,Free Press 2012

MBR:THE JESUS OF GOLDEN CEMETERY

Massoud Noghrekar:
The Jesus of Golden Cemetey
Cover and drawings by M K Sadigh
Publish America 2012
The Jesus of Golden Cemetery is a novel about patients and employees being victimized in mental institutions by money and power,according to first hand experiences and observations of author,as a staff and evening supervisor of psychiatric field in real life . In these institutions of "don't think and ask,but just work",due to competition,corruptions and lack of professional managements with specialty,a broken team is running the show,as nowadays could be seen in similar workplaces almost everywhere  .In broken team,there are usually a circle of power and decision making,on the basis of profit making only,an entourage of clicks and spies who report all the details to the boss,and there are also hard working staffs,at times overqualified like narrator of this novel,being victims of the system similar to their patients.Patients symbolically are drenched in their urine and feces,unattended,while the so called"facility"is being run by their money and financed by their families.
Dr Noghrekar in his generally report-like narrative explains how the management is out of touch to the degree of making fun of patients and firing hard working employees.The climax of his story is when one of his patients leaves this mental facility and commit suicide in a local motel.These are the well to do patients and still being treated unfair by a brutal system who is still reminder of what is being researched by Michel Foucault in his book:The Birth of Asylum,and fantastically presented in One Who Flew Over the Cuckoo's nest ,a 1962 novel of  Ken Kasey and 1975 movie drama made on that basis by Milos Forman, with Jack Nicholson and ...among others
Love is always lacking in care of these people,detached from society with misfortune,in all these stories and so causes hatred,and that is why Hillary,a major character of Noghrekar.s  novel,and a poet who sings:
Love is gorgeous
Love is beautiful
Like a butterfly
Love is ugly
Love is polite No matter what love is
It's fragile like a butterfly
It is fragile
Like Hillary.
Massoud Noghrekr(Baboli),writer,researcher and political activist ,born 1952 in Tehran,Iran,started writing short stories by age 16.He acquired M.D. degree in 1978 and lived and worked in Germany and then since 1993 in  The U.S. as well. Of 28 volumes of books in literature,politics and medicine ,Noghrekar recently published his novel : The Kids of Slums in 2 volumes,by Forugh Publishing ,2013/1392 in Persian/Farsi.This book also will be reviewed in here soon
-MBR

Tuesday, October 16, 2012

Tuesday, September 18, 2012

MIRAS IRAN / PERSIAN HERITAGE

میراث ایران 
تابستان ١٣٩١/٢٠١٢
مدیر و سر دبیر:
دکتر شاهرخ احکامی 

Saturday, July 7, 2012

MBR:RAIN TO THE SILVERSعبدالکریم لجمیری:باران به نقره ها

 عبدالکریم لجمیری : باران به نقره ها
,الیما ،ایذه ١٣٩٠
٨٣ برگ ،٢٥٠٠٠ ریال
کتاب شعر عبدالکریم لجمیری (عبدل)،به نام باران به نقره ها ،با شعر هایی کوتاه از شماره ی یک تا شانزده آغاز می شود،همانند پیشگفتاری  که تنهایی و نا ستالژیا
 همچون رشته یی ملموس در آن جریان دارد . نیز رد پا ی مرگ که همه جا  در  آن  حس می شود . مرگ اما با نگاهی خیامی در جا به جای کتاب جای دارد با لحنی که یادگاری قومی  و قبیله یی او ست  . همان که شاعر، آن را مرگ های اقلیمی می خواندش ،در شعر مرگ اول که "تقدیم به روح شاعر بزرگ مرید میرقاید "شده است  .یا شعر های خیامی یک و خیامی دو . با گوشه ی چشمی به خط سوم شمس.،که نیز تعلق خاطر لجمیری شاعر را به میراث های سنتی شعرپارسی  و وامداری به آن را می نمایاند . ..اما مرگ برای وصو ل به وجود و هستی است در دنیای مدرن  به مثابه همراه و هماندیشی همیشه گی که در کلام شاعر خانه کرده است ،که شاعر مرگ را جدی نمی پندارد خاصه آن که نام های بسیار بر آغاز شعر هایش می گذارد ،از دوستان و پیوندا ن و شاعران ، تا تنهایی و نبودن را انکار کند .پس وجود، فلسفه ی وجودی شاعر و موجودیت شعر او را خاطر نشان می سازد در زبانی به اغلب اتفاق سا ده ،که آشنا و ملموس می نماید و پاره یی از هستی شعر امروز مانیز هست :
از تو دور نمی روم
سایه بر سنگ نمی کشد آب ها
صیقل به او می بخشد
تا  ماهیان به بازی رو می کنند
از شعر : وجود،,برگ ٧٦
  درخت و پرنده و صخره و ستاره را او این جاست که به کمک می گیرد ،و رفتن به راهها و جاده ها ،و گریز از خیابان ها ، تا وجود را گرامی دارد و ارج نهد و از گفتن و باز گفتن این راز هم سر نمی زند ،در سخنی که رمز آمیزی گهگاهی آن و - هم سادگی و ملموسی آن شاید از سر هراس هم باشد که :
ساعت ها ی ما نمی خوابند
خواب های ما جدی نیست
هما ن شعر  ،همان برگ
پس اما مرگ مدام در تغییر هم که دیگر مثل یک تصویر است از او نمی گذرد و سایه اش  به سایه ی او و در اساس به سایه ی وجود ماسیده است و شعر و شاعرو تنهایی سمج  را در این خیره گی و خیره سری شکل می دهد و نه تنها در کتاب باران به نقره ،بل در کارهای دیگر او هم که از این پس در دفتر های دیگر خواهد آمد ،شعر هایش را می نویسد زیرا "این مرگ است /که دارد اتفاق می افتد
از شعر ١٤،برگ ١٩